به عشق ارباب پیرغلاما
خون شیرخواره حسین برزمین نریخت
گاهی بیشتر از زمین است!
جاذبه اسمان!
خون علی اصغر تنها فواره ای که فرود نداشت!
من شنیدم
گفته بودم که تو بر خواهی گشت
من شنیدم که تو می آیی باز
کوچه های دل خود را همه اذین بستم
خاک را
باران را
آب را اینه را
قاصدک های پیام آور را
همه هستی همه زیبایی را
به تماشای تو دعوت کردم
من بر این باور خود میمانم
که تو خواهی آمد.